قصه داناک تموم شد!
این من هستم!
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
نفس ما
آبجی تینا کوچولوی خودم
آبجی اسما
رازنوشتِ يــــه پسرهــــ
دانلود نرم افزار های پرتابل
افکار یک ذهن مضطرب
ما دو نفر
تنبیه داداشم
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داناک می ترسه! و آدرس danak-tanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 54
بازدید کل : 40286
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 209
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
سمانه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : سمانه

                                                   

داستان داناک به دلایلی همینجا متوقف میشه!!!  



نظرات شما عزیزان:

110
ساعت20:40---2 آبان 1391
نه هنوز هم شجاعت لازم را نداری
پاسخ:میشه بگی دقیقا چی می خوای؟!!!


بهار
ساعت21:12---27 مهر 1391
سمانه جونم منم با تینا جون موافقم...


این وب رو حذف نکن....از این جا به بعدش خاطرات واقعی خودت رو بنویس...از این جا نرو....


راستی بهت پیشنهاد میکنم به خاطر این ذهن خلاقی که داری حتما ماجرای داناک رو ادامه بده و یک رمانش کن...رو پیشنهادم فکر کن اگه خواستی رمانش کنی بهم خبر بده من یه سایت میشناسم که میتونی توش رمانت رو اونجا بذاری تا هزاران رمان خون بیان بخوننش و نظر بدن...و باعث بشه که تو پیشرفت کنی...


عزیزم بازم میگم که از این جا نرو...


فعلا بای
پاسخ:ممنونم که منو بخشیدید.
پاسخ:به سلامت


اسما
ساعت21:09---27 مهر 1391
تینا جان وب نداری؟

اسما
ساعت21:06---27 مهر 1391
ثمانه جان از خودت بیشتر بگو
پاسخ:چشم آگه اجازه بدید فردا وبو آپ کنم و همه چیز و بگم.


اسما
ساعت21:06---27 مهر 1391
ثمانه جان از خودت بیشتر بگو

اسما
ساعت19:10---27 مهر 1391
بله حتما
پاسخ:ممنونم


اسما
ساعت0:18---27 مهر 1391
حالا خود واقعيت چه جوریه؟
پاسخ:میشه بیام وبتون?
پاسخ:خودم و خانواده ام معتقد هستیم.


بهار
ساعت0:06---27 مهر 1391
داناک جون عیبی نداره....

ولی خب راستش من مدام به فکر داناک بودم و همیشه هم براش دعا میکردم که خدا کمکش کنه...

ولی در کل تلنگر خوبی بود...

این نوشته ها باعث شد تا خیلی از ما ها به این فکر کنیم که واقعا در شرایط خوبی هستیم و هستند کسانی در واقعیت که شرایط داناک رو دارند...

پس من به شخصه خدا رو بار ها شکر میکنم...

راستی توصیه میکنم که اگه این وب رو حذف کردی دوباره یه وب بساز ولی این بار خاطرات واقعی خودت رو توش بنویس ....و فراموش نکن که خبرم کنی..

خدا پشت و پناهت باشه..
پاسخ:ممنون,وای که چقدر شماها خوبید.شاید این کارو کردم.


زهرا
ساعت21:46---26 مهر 1391
حذف کن دیگه!
پاسخ:می کنم,منتظر دو نفره دیگه هم.هستم که ببینن و بفهمم که چرا حذف می کنم.اخه خیلی بد میشه همینجوری.


زهرا
ساعت16:46---26 مهر 1391
وبلاگ رو حذف کن.کسایی که اومدن میدونن فضای اینترنت 30 درصد راسته 70 درصد دروغ.کسی نه بد و بیراهی میگه نه چیزی مثل این.تو هم اجازه اینو بهشون نده.منم میدونستم دروغه.
موفق باشی


مینا
ساعت16:29---26 مهر 1391
باید تنبیه بشی

اسما
ساعت14:41---26 مهر 1391
حالا چرا تایید نمیکنی؟
پاسخ:ببخشید.تایید کردم.


داداش امیر
ساعت13:56---26 مهر 1391
عیبی نداره عزیزم... این دنیا دنیای مجازیه... هر کس هرکاری بخواد می تونه توش انجام بده... اونی که داره می خونه نباید خیلی خودش رو وابسته کنه تا وقتی همچین حرفی رو بشنوه واسش گرون تموم بشه و بخواد بد و بیراه بگه... امیدوارم موفق باشید
پاسخ:شرمنده.خیلی بزرگوارید شما هم.


اسما
ساعت11:22---26 مهر 1391
نمیدونم چی بگم.هميشه قانون زندگيم این بود که همه خوب و صادقن مگه اینکه خلافش ثابت شه.از این که يه خواهر کوچولو و پاک رو باور کردم پشیمون نيستم باور زيبایی بود.امیدوارم هر کسی هستی با هر سن و شرایط و شخصیتی تو زندگی واقعیت موفق باشی.خدانگهدار
پاسخ:خیلی بزرگوارید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: